فيلم به وضعیت گروهی از افراد یک اجتماع کوچک در یک ایستگاه راه آهن در سال ۱۳۳۷ میپردازد: بمانی براثر مشکلات فرهنگی اقتصادی ایل مجبور میشود از مادرش جدا شود و برای خدمتگاری به دست پاسبان یک ایستگاه راه آهن که با همسرش زندگی میکند، سپرده میشود. حضور دخترک در ایستگاه فرصتی به وجود میآورد تا زندگی افراد مختلف تحت بررسی قرار گیرد. هر کسی کمبودهای خود را در وجود این دختر میبیند. تلاش آنها برای به دست آوردن این دختر بی نتیجه می ماند. در پایان دخترک در میان کشمکش و خواست های مردم ایستگاه درگیر سرنوشتی میشود که انتظار آن نمیرود